بچههای خوب و مهربان! «چشم کبوتر، خیس است از غم، زیرا رسیده ماه محرم...». هریک از ما بهشکلی ارادتمان را به امامحسین(ع) نشان میدهیم، اما مدح و تعریف از بزرگی ایشان جایگاهی ویژه دارد.
محمدحسین حمامیان، دانشآموز کلاس چهارم دبستان حافظ است. او پیشتر مداحی را در هیئتها دیده و داییاش مداح است. مادرش هم به او پیشنهاد میدهد این کار را دنبال کند.
بنابراین در دارالقرآن شاندیز دورهی مداحی را میگذراند و از هشتسالگی و در ماه محرم در قسمت کودکان «مسجدجامع شاندیز» اولین اجرا را برای امامحسین(ع) انجام میدهد که با تشویق زیاد بچهها روبهرو میشود و باانگیزه، این راه را تا کسب رتبههای ارزشمند ادامه میدهد.
گفتگوی ما با محمدحسین را بخوانید.
محمدحسینجان! چرا مداح اهلبیت(ع) شدی؟
بهدلیل ارادت و دوستداشتن امامحسین(ع) و اهلبیت(ع)، زیرا امامحسین(ع) انسان آزاده و بسیار بزرگی بود که از جانش و خانوادهاش گذشت، اما زیر بار حرف زورگو و ظالم نرفت.
بنابراین شایستهی مدح و ستایش است. من با مداحی خودم از ائمه تعریف میکنم و سخنان و شیوهی زندگی آنها را به مردم میشناسانم.
مداحی برای اهلبیت(ع) مرا به قرآن هم نزدیک کرده است و تابهحال توانستهام با گوشکردن و تکرار، ۶ سوره از قرآن را حفظ کنم.
اشعار مداحی را چگونه و با چه ویژگی انتخاب میکنی؟
اشعار مناسب برای مداحیهایم را در اینترنت و کتاب مداحی جستوجو میکنم و دوست دارم از این راه عشق به اهلبیت(ع) را به مخاطبم بگویم. به این کار علاقه دارم، زیرا دوست دارم این عشق و ارادت نسلبهنسل به آیندگان منتقل شود.
در کنار همه اینها، انس با قرآن و ائمه(ع) وسیلهی دعوتم به کربلا شد و وقتی هم مداحی میکنم، خودم خوشحالم و حس خوبی دارم.
وقتی مداحی میکنی برخورد مردم با تو چگونه است؟
باتوجه به سن کمی که دارم، هنگام مداحی حس خوب مردم را دریافت میکنم. مثلا یکی از خاطرات خوبم هنگام مداحی برای امامحسین(ع) در مسیر پیادهروی بزرگ اربعین پیش آمد.
شب بسیار تاریکی بود که در مسیری طولانی جمعیت زیادی همراه هم پیاده عازم کربلا بودیم، بدون اینکه حتی بتوانیم چهرهی همدیگر را ببینیم.
پدرم از من خواست یکی از اشعار مناسب آن فضا را بخوانم. شرط گذاشتم اگر مرا روی دوشش بگذارد، میخوانم و با همراهی پدر، شروع به خواندن کردم. همه ساکت بودند و فقط نوای مداحی من و صدای قدمها و نفسهای همراهان به گوش میرسید.
کمی بعد پدرم خسته شد و مرا از دوشش پایین گذاشت که سکوت کردم. یکباره از بین جمعیت صدای آقایی به گوش رسید که گفت: «ادامه بده پسرم! داشتیم لذت میبردیم.»
من هم تقاضای میکروفون کردم و در ادامهی مسیر، مداحیام را ادامه دادم که تأثیر معنوی بسیاری بر همهی آن زائران داشت.
از موفقیتها و دوستداشتنیهایت برایمان بگو.
در رشتهی مداحی مسابقات «قرآن و عترت» مقام اول استانی سال۱۴٠۲ را بهدست آوردم. همزمان در رشتهی سرود تا رتبهی کشوری، پیش رفتیم و در رشتهی نقاشی رتبهی دوم استان را کسب کردم. امسال هم در ورزش باستانی حائز رتبهی اول استان شدم.
بجز مداحی به نقاشی، خطاطی، سرود و ورزش باستانی خیلی علاقه دارم و در این زمینهها فعالیت میکنم. با تلاش و پشتکار زیاد در کنار برنامهریزی، دانشآموز موفقی در درس و تحصیل هم هستم. در مسجدجامع شاندیز و هیئت مذهبی نوجوانان هم فعالیت میکنم.
دوست دارم برای آینده آنقدر درس بخوانم که به جایگاه خوبی برسم و به مردم کشورم خدمت کنم و نوکر امامحسین(ع) هم بمانم. به دوستانم نیز میگویم که رمز موفقیت، تلاش و پشتکار و ایمان قوی است.
مشوق و همراه من در این راه، خانوادهی عزیزم بهویژه مادرم و همچنین آقایان دشتبانی و امانی در رشتهی مداحی، حسننژاد در ورزش باستانی و دلاور در رشتهی سرود هستند که قدردان همهی آنها هستم.